محل تبلیغات شما

حال گفتی
حالم خوب نیست
من از صداقتی چشیده ام که سخت
بیمارم کرده است
دیگراز رفاقت و صداقت هر به ظاهرعاشقی بیزارم
ذهنم پر شده است از بودن های اجاره ای
من را به دروغ قشنگی شاد کنید . لطفاً
من از این مهمانی چند نفره بی زارم
حالم خوب نیست
می دانی .
شاید در تقاطع شلوغ بودن ها
به بن بست خلوت خود پناه بردم
شلوغ بودنها در قلب تکنفره ی من ، نمی گنجد
قلب .
یادش شاد
حرمتی داشت
در وصف حال من واژه به تقلا افتاده است
شرمنده که اینبار، وزن و قافیه ای نیست در نوشته ام
ببخش که نه دلی هست ، نه تویی که بنویسم ،از درد سینه ام

پير شده ام برادر ، كجايي ؟؟

مرا به دروغی ناز شادم کنید

دل انگیز ترین حسِ خدایی

، ,ام ,حال ,شادحرمتی ,وصف ,تقلا ,وصف حال ,حال من ,در وصف ,داشت در ,شادحرمتی داشت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بیا زندگی را تنگ در آغوش بگیریم...